جدول جو
جدول جو

معنی بازپس سپریدن - جستجوی لغت در جدول جو

بازپس سپریدن
(مُ رَ فَ)
بازپس سپردن. رجوع به بازپس سپردن شود، گردآوردن. جمع کردن. فراهم کردن. دانه دانه و تک تک جمع کردن:
ز هر سو سپه بازچید اردشیر
پس پشت او بد یکی آبگیر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ رَ عَ)
بازپس رفتن. بازپس پیمودن: بازپس سپرم، ای باز پس روم و رجوع کنم. (آنندراج). و رجوع به بازپس رفتن شود
لغت نامه دهخدا